3... نقطه... پـ ــ ــ ـ ــر و ا ز
به نام "او" و به یاد"او" و آن قدر همه چیز کوتاه بود کوتاه به اندازه ی چشمی به هم زدن به خودم اومدم و خودمو توی مسجدالنبی دیدم و چه صبح های قشنگی بودن بعد از نماز پشت دیوار بقیع زیارت رسول اکرم (ص) زیارت ائمه بقیع... و به اندازه یک چشم به هم زدن 6 روز در مسجدالنبی هم گذشت و محرم شدن در مسجد شجره و به اندازه ی چشمی به هم زدن 6 روز در مکه روزهایی که از از مروه تا صفا رو طی میشد برای رسیدن به کعبه و تمام این لحظه ها همچون رویا بود و فقط زمانی می فهمی کجا بودی که هواپیما در آسمان عربستان اوج میگیره و تو حتی به شیشه ی مسدود هواپیما هم دسترسی نداری و مجبوری به صفحه ی مشکی مانیتور روبروت خیره بشی و تک تک صحنه های این سفر تو ذهنت تداعی میشه و بی اختیار... . . . و 12 روز به همین سادگی و به کوتاهی همین پست گذشت.!! پ ن: برج های n طبقه ای در اطرف مسجد الحرام چه قدر نچسب بودن و به خصوص این برج ساعت ...